برای عسلامون

دزدیده شده ماشین اقاجون...

سلام به نی نیای دوست داشتنیمون. این روزا خیلی حس خوبی ندارم دلم خیلی گرفته.. دلیل اصلیش اینه که دو روز پیش ماشین آقا جون رو جلوی چشم خودش دزدیدن. وقتی تصور می کنم آقا جون اون لحظه چی کشیده اشکم در میاد. مردی که همیشه تو عمرش زحمت کشیده و کلی افتخار می کرده که من تو زندگیم چه کارها که نکردم حالا خیلی گرفته شده و سعی می کنه به رو خودش نیاره. عزیز هم خیلی به هم ریخته.. از یه طرفم خدا رو شکر می کنیم که بلایی سر خودشون نیومده یا اتفاق بدتری نیوفتاده ولی به هر هر حال بخشی از ثمره زندگیش از دست رفت و بدتر از اون ضربه روحی سنگینی به همه وارد شد.  از باباتون بگم که بابایی از هشتم همین ماه اومدن پیشمون و روزای خوبی باهم داشتیم شانزدم همین ماه ی...
21 بهمن 1392
1